87/2/13
10:45 ع
گلفنیوز با اشاره به رئیسجمهور جدید پاراگوئه نوشت:
امریکاییها میروند و ایرانیها میآیند
پایگاه اینترنتی گلف نیوز در گزارشی با عنوان "تلاش ایران برای منزوی کردن واشنگتن در امریکای لاتین" با اشاره به پیروزی نامزد چپگرا در انتخابات ریاست جمهوری پاراگوئه، خاطرنشان کرد: احمدی نژاد علاقه مند است به میزبانان امریکای لاتینی خود بگوید امریکایی ها در حال رفتن هستند و ایرانی ها می آیند.
به گزارش رجانیوز، گلف نیوز در این گزارش که کاریکاتوری از لوگو و احمدی نژاد نیز در آن درج شده است، نوشت: رسانه رسمی ایران، "فرناندو لوگو" کشیش پاراگوئه ای را که با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری این کشور تعجب همگان را بر انگیخت، اینگونه توصیف کرده است" "مرد خدا و دشمن شیطان بزرگ ".
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران یکی از اولین سران کشورهایی بود که به لوگو برای این پیروزی تبریک گفت، چون احمدی نژاد امیدوار است پاراگوئه به رهبری لوگو حلقه دیگری را به آنچه وی زنجیره نظام های ضد امریکایی می خواند، بیافزاید. احمدی نژاد با کمک چاوز رئیس جمهور ونزوئلا از این زنجیره حمایت می کند.
تحلیل احمدی نژاد ساده است:
87/2/13
9:49 ص
«این هجوم های تبلیغاتی که به شخصیت های برجسته و انسان های والا و با اخلاق برجسته وارد می کنند، نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح... مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند! حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آن جا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است. با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد کردند.»
حضرت آیت الله خامنه ای 78.6.14
سنگرهای ایدئولوژیک اسلام از ابتدای بعثت تاکنون همواره آماج حملات اصحاب کفر و شرک و التقاط و تحریف بوده اند و چنین است که پاسداران این سنگرها نیز بر مبنای ارائه «حرف رسا و نافذ و منطق قوی و مستحکم» همواره در معرض تیرهای مسموم دشمنان مردم قرار می گیرند. این سناریوی تلخ در هر دوره ای از زمان و متناسب با مقتضیات عصر بازتولید می شود. حملات اخیر و هماهنگ سایت ها، روزنامه ها و برخی شخصیت های مدعی اصلاحات به شخصیت معلم برجسته تفکر اسلامی، استاد محمدتقی مصباح یزدی، آنچنان از نظر مضمون، محتوا و فرم با حملات گروهک ها به منش و روش استاد شهید مرتضی مطهری(ره) شبیه می نمود که نگارنده را بر آن داشت تا با ارائه شواهدی از این حملات مشابه، گوشه هایی از پرونده ترور شخصیت پاسداران سنگرهای ایدئولوژیک اسلام را بگشاید.
1- مدعیان اصلاحات با تحریف فرازهایی از تاریخ معاصر ایران تلاش نمودند تا مبارزات سیاسی استاد مصباح یزدی در دوران پیش از انقلاب را نادیده انگاشته و از ایشان تصویری به عنوان فردی غیرانقلابی و مخالف خط امام(ره) ارائه دهند! و ادعا کنند:
«در کارنامه سیاسی ایشان ]استاد مصباح[ نقطه تاریکی وجود دارد که شاگردان و مقلدان و مریدان امام(ره) نمی توانند به راحتی از آن بگذرند و آن داستان برمی گردد به سالیان سیاه رژیم پهلوی و اعلام عزای عمومی در جشن نیمه شعبان سال 56 از سوی امام(ره) و جالب آن است که آقای مصباح از مدرسین و روحانیونی بودند که در موسسه خویش مراسم شادمانی برپا ساختند.» (!)
2- اما اتهام «غیرانقلابی بودن» تنها متوجه استاد مصباح نشده است.
بیش از 30سال پیش استاد مطهری(ره) نیز از سوی مدعیان روشنفکری نه تنها به عنوان چهره ای غیرانقلابی معرفی می شد بلکه هتاکان روشنفکرنما پا را از این هم فراتر نهاده و شهید مطهری را همکار و همیار رژیم ستمشاهی می خواندند!
به عنوان نمونه این جریان در کتابی که مهرماه 57 با طراحی و هدایت ناصر میناچی(وزیر ارشاد دولت بازرگان ) منتشر نمود به بهانه اولین سالگرد درگذشت مرحوم شریعتی، اتهامات سنگین را به استاد مطهری(ره) وارد ساخت.
این کتاب با اشاره کنایه آمیز به آثاری از شهید مطهری نظیر «عدل الهی» و «خدمات متقابل اسلام و ایران»، استاد مطهری را به عنوان همکار و حامی ساواک(!)، که آثارش به سفارش رژیم ستمشاهی و با هدف انحراف مبارزات مردم نگاشته می شود، معرفی می نماید. (!)
به این بخش دقت کنید:
« رژیم پهلوی به کمک انجمن شاهنشاهی فلسفه (به ریاست دکترحسین نصر) و نظائر آن به ساختن دین و فلسفه رسمی با ظاهر علمی مورد تائید برخی از مدعیان علم و فضل مشغول است و اصرار دارد از «خدمات متقابل اسلام و ایران» و خلاصه خدمت ایران به اسلام سخن بگوید.»
«همه این حرفها را کسانی نوشتند و زدند که معتقد به آخرتند و مردم را به «عدل الهی» امیدوار می سازند.»
«بعضی از افراد که خود را خیلی نیز با حسن نیت و پاک طینت می دانند نخست در این دام که سازمان امنیت سالهاست گسترده است می افتند که سازمان امنیت از همه چیز باخبر است و به همه کار تواناست و لابد چون به «عدل الهی» معتقدند و نمی توانند بگویند سازمان امنیت موید به تائید الهی است در ته دل این سازمان را موید به تائیدات شیطانی می دانند و بدین ترتیب در یک دام دیگر نیز که ثنویت اهورا مزدا- اهریمن است می افتند که البته این را نیز شاید جزو همان خدمات متقابل ایران باستان به اسلام محمدی بتوان دانست!!!» (ویژه نامه یکمین سالگرد دکتر علی شریعتی)
3- تشابه عجیبی است! امروز مدعیان اصلاحات و دیروز جریان فکری حامی گروهک فرقان و منافقین در تلاشند تا «پاسداران سنگرهای ایدئولوژیک» (6) را غیرانقلابی و حتی شاهنشاهی(!) معرفی کنند.
اگر روشنفکرنمایان و پدران معنوی گروهک فرقان و منافقین می توانستند سوابق درخشان استاد شهید مرتضی مطهری را در سازماندهی نظری و عملی فعالیت های انقلابی از مدیریت حسینیه ارشاد تا ریاست شورای انقلاب را نادیده بینگارند و ایشان را غیرانقلابی و شاهنشاهی و همسو با ساواک(!) بنامند، دیگر چه تعجب از غیرانقلابی خواندن استاد مصباح!
با آنکه استاد مصباح از آذر 43 و پس از تبعید امام خمینی(ره) در یک نمونه از فعالیت های مبارزاتی، نشریه ای را به نام «انتقام» پایه گذاری می کند و در دفاع از امام مردانه می ایستد و می نویسد که «خورشید تابناک ملت مسلمان ایران آیت الله]امام[ خمینی بود که دستهای شوم و بدخواه جلو تابش او را گرفته، او را از افق ایران بیرون بردند... اما دل و جان مردم ایران با محبت او پیوند خورده است و هرگز این رابطه استوار گسسته نخواهد شد تا ملتی در ایران باقی باشد او نیز باقی و دوست داشتنی خواهد بود زیرا اراده و حیات و شرافت و اصالت همه ملت بر سر هم انباشته شده و به صورت این مرد کامل درآمده است. آیت الله ]امام[ خمینی مظهر روح ملت ایران است.» (کتاب مصباح دوستان) اما مدعیان اصلاحات که می خواهند «اعتماد ملی» را هم جلب نمایند چشم خود را بر روشنای این «مصباح مطهر» می بندند و استاد مصباح را مخالف فرمان امام(ره) در تحریم چراغانی نیمه شعبان سال 56 معرفی می کنند! و البته خدا را شاکریم که پاسخی درخور و مستند از قلم مدیر مسئول کیهان دریافت نمودند.
4- اما ریشه ترور فیزیکی «مطهری» و ترور شخصیت «مصباح» از کدام آبشخور مسموم سیراب می شود و کدام دست ناپاک بر آن است تا این «مصباح مطهر» را بشکند؟
از منظر روشنفکرنمایان جرم «مطهری» و «مصباح» تنها و تنها دفاع از حاکمیت اسلام و برپایی حکومت اسلامی است. گروهک منحرف فرقان، در چارچوب آموزه های روشنفکری وابسته و برای توجیه اعمال تروریستی رهبران خود در شهادت استاد مطهری می نویسد: «پیشتازان جنبش توحیدی خلق ]رهبران فرقان[(!) در شرایطی به نبرد با «اختناق» و «استبداد به نام دین» برخاستند که بسیاری از چهره های موجه «انقلابی»، «ملی»، «مذهبی»... تسلیم شده و جرات و جسارت لازم را برای درگیر شدن با ارتجاع درخود نمی دیدند. عناصر برجسته ای که حتی پیش از آغاز حاکمیت آخوندیسم ]بخوانید ولایت فقیه[ نسبت به فاجعه ای که در راه بود، هشدار دادند. هشداری که در شرایط آنارشیستی ناشی از قیام حق طلبانه خلق ایران کمتر گوش شنوایی داشت. آنان در حالی به نبرد با ارتجاع و آخوندیسم برخاستند که تعداد زیادی از سازمان ها و گروه های چپ انقلابی مذهبی و غیرمذهبی، به تفسیر مواضع «انقلابی و ضدامپریالیستی خط امام» پرداخته بودند و آزادی را زیر قبای آخوندیسم می جستند(!)»(wwwdidgahnet)
کینه قاتلان استاد مطهری نسبت به حکومت اسلامی و ولایت فقیه- که از آن به عنوان حاکمیت آخوندیسم(!) یاد می کنند- از لابلای این سطور به خوبی هویداست و امروز هم استاد مصباح تنها به دلیل استقامت بر اندیشه «حکومت اسلامی» به عنوان رمزگشای اندیشه امام خمینی(ره) آماج دروغ پراکنی مدعیان روشنفکری قرار دارد و در ماجرای این پروژه کینه توزانه، داستان جعلی ساخته و آن را به امام بزرگوارمان نیز نسبت می دهند!
عبدالرضا داوری(کیهان)
87/2/13
9:30 ص
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین والصّلاة والسّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى القاسم المصطفى محمّد و على اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّة اللَّه فىالأرضین.
پروردگار متعال را خیلى شکرگزارم که توفیق زیارت شما مردم عزیز شیراز را - اگرچه بصورت دیرهنگام - به اینجانب عنایت کرد. این دیدار بعد از مدتهایى که دوستان شیرازى و برادران استان فارس، بارها گلایه مىکردند از اینکه سفر به این استان طول کشیده است، انجام مىگیرد.
باید عرض کنم که اشتیاق من به دیدار شما مردم عزیز و شهر زیبا و استان پر برکت و پر افتخارتان کمتر از شما برادران و عزیزان نبوده است. اینجا شهر فرزانگان و شهر علم و ذوق و فرزانگى و شهر چهرههاى تاریخى و بینالمللى است. شیراز و استان فارس در میان شهرها و استانهاى کشور از رتبهى بالایى برخوردارند.
بنده معمولاً در سفر به شهرها و در ملاقات با مردم عزیز شهرهاى گوناگون، این رسم را دارم که برخى از برجستگیها و خصوصیات آن شهرها را - چه از لحاظ تاریخى و چه از جهات گوناگون دیگر - مطرح کنم؛ و غرض از بیان این مطالب با مردم آن شهرها، این بوده است که بخصوص جوانها - در هر نقطهاى از این کشور بزرگ و کهن و پر افتخار که زندگى مىکنند - شناسنامهى روشنى از شهر خود و گذشتهى خود و تاریخ خود دردست داشته باشند. لکن این معنا در مورد شهر شیراز و استان فارس، در واقع بىمورد به نظر مىرسد؛ چون مفاخر شیراز و استان شما به قدرى زیاد است و به قدرى شهر شما در همهجاى جهان شهره است که نیازى نیست کسى براى معرفى شیراز و گذشتهى آن، مطلبى بیان کند. لکن یک استنتاجى مورد نظر من قرار دارد که به خاطر آن استنتاج، به مطالبى اشاره مىکنم.
شیراز در طول قرنهاى گذشته، استعداد انسانى خود را تقریباً در همهى زمینههاى علمى به اثبات رسانده است؛ همچنین در زمینههاى اجتماعى و دینى و آن چیزى که به سرنوشت ملتها مربوط مىشودهم - یعنى تصمیم و عزم ملى - استان فارس و شهر شیراز یک تاریخ برازنده و برجستهاى دارند. هرچه انسان به تاریخ شما بیشتر دقت مىکند، اوج فرزانگى این مرز و بوم و مردم این منطقه را بیشتر درمىیابد.
از جنبهى دینى - که من باز هم روى این مسئله تأکید خواهم کرد - مرقد جناب احمدبنموسى و برادران بزرگوارش و دیگر امامزادههاى خاندان پیغمبر، یک نشانهى بسیار مهمى است. این که پیغمبرزادگان محترم و معتبر، مردم فارس را مخاطب خود و منطقه و منزل آنها را مأمن خود قرار بدهند، بسیار چیز پرمعنا و مضموندارى است؛ بخصوص شخصیت برجستهى جناب احمدبنموسى که در میان امامزادگان شناختهشدهى خاندان پیغمبر، جزو برجستگان محسوب مىشود. دربارهى او اینجور نوشتهاند که: «و کان احمدبنموسى کریما جلیلا ورعا و کان ابوالحسن... (علیهالسّلام) یحبّه و یقدّمه»؛ مردى بخشنده و کریم و باورع و داراى جلالت مقام و منزلت بود و پدرش - حضرت موسىبنجعفر - این بزرگوار را بر فرزندان و خویشاوندان دیگر خود مقدم مىداشت و به او محبت ویژهاى داشت. شیراز هدف توجه این امامزادهى عزیز و دیگر امامزادگان قرار گرفت؛ آمدند و از سوى این مردم هم پشتیبانى شدند! تا امروز هم برکات این بزرگوار بر سرتاسر استان و بر بخش مهمى از این کشور، جارى و سارى است.
87/2/13
9:28 ص
در حاشیه پرونده سرویس تاریخ هفته نامه شهروند:
پروندهای برای تبرئه شوهر خواهر
محمد عطریانفر و شوهر خواهرش جواد قدیری
گروه سیاسی- مهدی اسلامی: در شماره 44 شهروند پرونده ای با عنوان "فرقانی ها و قربانی ها" به بهانه سالگرد شهادت استاد مطهری منتشر شد. در این پرونده علاوه بر آنکه گروهک فرقان تشکیل شده از عناصری که عمده آنها مخلص بودند، معرفی شده است، تلاش شده، هرگونه ارتباط آنها با خارج از کشور نیز نفی گردد.
این در حالی است که بسیاری معتقدند لیست ترورهای لازم در اکتبر ????در گوادالوپ تنظیم شده بود. کنفرانس گوادالوپ با حضور جیمى کارتر، ژیسکاردستن، جیمزکالاهان، و هلموت اشمیت سران دولت هاى آمریکا، فرانسه، انگلستان و آلمان همزمان با روى کار آمدن دولت نظامى ارتشبد ازهارى در ایران تشکیل شده بود. در آن اجلاس بحثهای مربوط به ایران، ابتدا با سخنان جیمزکالاهان آغاز شد که "شاه از دست رفته و دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست. راهحل واقعی برای جانشینی او هم وجود ندارد. مردان سیاسی که در میدان ماندهاند تواناییهای محدودی دارند..." بنا به اسنادى که سال ها بعد منتشر شد، رژیم شاه برای برون رفت از این چالش به روى کارآوردن یک دولت ائتلافى و ملى توصیه شد و از همان زمان بود که شاه مشغول مذاکره با شاپور بختیار نفر دوم جبهه ملى شد که از هواداران دکتر مصدق بود.
در اولین روز نخست وزیرى وى شاه از ایران رفت. بر اساس برخی شواهد لیست کسانی که با ترور آنها خطر انقلاب اسلامی را برای غرب برداشته می شد، همچون امام خمینی، آیت الله دکتر مفتح، آیت الله مطهری، آیت الله دکتر بهشتی، آیت الله خامنه ای، سپهبد قرنی، مهدی عراقی و... تهیه شده بود.
اما جدای از تمام این نکات تاریخی که فرصتی جدا می طلبد و گذشته از اینکه آیا ترور شوندگان گروه فرقان تنها قربانی یک کج فهمی جوانانه ساده بوده اند یا نه، یک ترفند مطبوعاتی در تحریف تاریخ در این هفته نامه بسیار قابل تأمل است؛ در کنار چاپ مصاحبه عطریانفر درباره گروهک فرقان، در حالی که هیچ نامی از مقام معظم رهبری در این مصاحبه نیامده است، عکسی از ایشان بر روی تخت بیمارستان چاپ و در کنار آن نوشته شده است: "آیت الله خامنه ای پس از ترور ناموفق گروه فرقان"
تصریح به انجام ترور رهبر انقلاب توسط گروه فرقان و نه "جواد قدیری" (شوهر خواهر عطریانفر و عضو سازمان منافقین) در هیچ یک از دیگر متون این پرونده نیز نیامده است. گویا همچنان هراسی از اینکه این صراحت نتیجه معکوس دهد، باقی است.
***
87/2/12
5:45 ص
برخی از آثار استاد شهید مرتضی مطهری را در ذیل مشاهده می فرمایید با کلیک برروی نام آنها، این کتابها را به صورت فایل zip دریافت کنید.
پیام رسان