86/6/22
2:14 ع
شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن
بسم الله الرحمن الرحیم
به اطلاع عموم برادران و خواهران ایمانی و ملت شریف ایران می رساند که بنا به گزارشات موثق از گروههای راصد، حلول ماه مبارک رمضان برای رهبر معظّم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای «مدظلهالعالی» به اثبات رسید و امروز پنجشنبه 22 شهریور 86 اول ماه رمضان می باشد.
دفتر مقام معظّم رهبری
22/6/86
از همه عزیزان التماس دعا دارم.......
86/6/22
2:12 ع
همزمان با آغاز ماه ضیافت الهی و در نخستین جمعه از ماه مبارک رمضان نماز جمعه به امامت حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی اقامه می شود. ستاد نماز جمعه تهران در اطلاعیه ای ضمن دعوت از عموم مردم روزه دار برای حضور گسترده در نماز جمعه این هفته در محل دانشگاه تهران تأکید کرده است: حضور پرشور میهمانان ضیافت الهی در نماز جمعه، جلوه ای از تجلی همبستگی و وحدت و تجدید پیمان با ولی امر مسلمین در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی خواهد بود.
86/6/22
2:6 ع
|
اندر کرامات شیخ و ندیمانش! |
محمدمهدی تهرانی
گویند ابوسلمه بن عبدالرحمن در مسجد بصره حدیثی نقل می کرد از قول ابوهریره؛ که پیامبراکرم گفت:« شمس و قمر دو گاوند که در روز قیامت در آتش دوزخ می افکنندشان.» حسن بصری حاضر بود؛ پرسید: گناهشان چیست؟ ابوسلمه برفور گفت: من از رسول خدا حدیث می کنم!» حسن ساکت شد.
پیر دیر لاجرم از میانه رخت بربست. پیر چشم و چراغ همه بود؛ هنوز هم هست. آنانی که موزه ها را برایش جارو می کردند خود به موزه تاریخ پیوستند. شهر بعد او رنگ به رخساره نداشت. پیر آینده نگر بود و جهاندیده. فکر فردا بود. روزهایی را می دید که به او نسبت هایی می دهند؛ حال آنکه با صریح کلامش در تضاد خواهد بود. قلم در دست وصیت نامه می نوشت:
این روزها دفترچه خاطرات هاشمی رفسنجانی بحثی در انداخته که می شد روز اول و پایانش را یکی کرد. کمی تدبیر لازم بود که البته نبود. یقینا هاشمی جدای از انتقاداتی که این سال ها به او وارد است، جزو مبارزین دیرین انقلاب و یاران قدیم امام است. کسی که در صحنه های بسیار با امام و همراه او بوده. تمثیل چون او به ابوهریره ها اگر چه از این روی بی معناست؛ اما ادله مدافعانش کم از کلام ابوسلمه ها نیست.
برهان و استدلال از سوی منتقدین بسیار بوده و هست. اما آنچه ابوسلمه های دربار گفتند، نه پاسخی شفاف به ادله منتقدین که بیانی آمیخته با مغالطه یا کلامی از سر تعصب بود. ندیمان شیخ باز هم در برابر نقد بی تاب شدند و بی آنکه بر صحت کلام طرف بنگرند، جامه چاک کردند که من از رسول خدا حدیث می کنم!!! و البته این منتقدان خیرخواه بودند که چکمه پوشان دفاع از شیخ بی نصیبشان نگذاشت؛ با همان نسبت های همیشگی که پیشتر سزاوار خودشان بود!
جمعی بر آن شدند تا با ترسیم جایگاه شیخ در بدو انقلاب و نسبتش با امام از پاسخ به انتقادات شانه خالی کنند. اینان بدون آنکه اشاره ای به تناقضات موجود داشته باشند، با صغری و کبری های مفصل، وجهه ای خطاناپذیر و معصوم برای هاشمی ساختند و مخاطبانش را به باد تهمت و افترا گرفتند. در کلام اینان با علی در بدر بودن گواه صحت همه اعمال و افکار و بیانات است. و هر که بر بدریان بشورد مصداق آیات عذاب قرآن!!!
جمع دیگر طریق مغالطه در پیش گرفتند و به جای نقد کلام نقد ناطق را برگزیدند. اینان نیز نظیر گروه نخست به جای اینکه پاسخی بر تناقضات عریض و طویل موجود بیابند، ناطقان را به باد نقد گرفتند که شما که هستید و نسبتتان با امام و انقلاب چگونه است و کجا متولد شدید و چند سال دارید و شماره شناسنامه و...!!! شگفت از این همه براهین که در دفاع شیخ عرضه می شود و ما انگشت در دهان که پاسخ چه باشد!
البته بودند گروه دیگری که باز با همان نقطه مشترک با این پندار که به «اساسی ترین رکن نظام جمهوری اسلامی» لطمه وارد شده است شیون و فریاد بلند کردند. همانانی که آبروی نظام را آبروی خویش و حزب و باند خویش می پندارند و مملکت را ملک طلق بزرگانشان.
شاید روزی بزمی بر پا شد و مجالی بود تا طلخک دست افشانی کند. آن روز او را خواهم گفت تا از دفاعیات ندیمان شیخ نیک بهره گیرد که مجلسیان از خنده تا سحر پیرهن پاره پاره کنند! |
86/6/22
2:2 ع
وقتی یاران را نیز توان حمایت نیست
سایت خبری جبهه مشارکت اخیرا تیتر "برنامه تازه دولت برای محدود کردن سایتها" را برای خبری انتخاب کرد که بیانگر ارائه لایحه دولت برای گسترش حمایت از خبرنگاران و برخورداری خبرگزاری ها و سایت ها از امتیاز هیئت منصفه با قید دو فوریت از سوی رئیس جمهور به مجلس شورای اسلامی بود.
بر اساس مقدمه این لایحه و از آنجا که در زمان تدوین و تصویب قانون مطبوعات، رسانههای مجازی و نشریات الکترونیک به وسعت امروز فعالیت نداشته و خبرگزاریها و پایگاه های اطلاع رسانی به این شکل گسترش نیافته بودند، از این رو قانونگذار حمایتهای قانونی و چگونگی رسیدگی به تخلفات احتمالی اینگونه رسانهها را مورد توجه قرار نداده است و علی رغم آنکه براساس تبصره 3 ماده 1 قانون یاد شده، نشریات الکترونیک مشمول این قانون تلقی شدهاند اما اجمال و ابهام در معنای نشریات الکترونیک و عدم وجود تعریف صحیح از تبصره مذکور، موجب بروز مشکلاتی در نحوه رسیدگی به تخلفات ناشی از تولیدات خبرگزاریها اعم از خبرگزاری رسمی کشور و خبرگزاریهای غیر دولتی دارای مجوز قانونی و پایگاههای اطلاع رسانی شده است.
در متن خبر نیز علی رغم شیطنت های انجام گرفته در تنظیم آن، به خوبی رنگ و بوی حمایت از رسانه های اینترنتی مشهود است. با این حال این سوال مطرح می شود که علت این اقدامات چیست؟
این سوال وقتی جدی تر می شود که یک سایت ضد انقلاب که با بودجه کشورهای غربی و با حضور خبرنگاران فراری و برخی خبرنگاران حاضر در کشور اداره می شود اعلام نمود به مدت 10 روز تعطیلات تابستانی دارد و تعطیل است، امری که بیشتر به یک بهانه برای اعمال تصمیمی جدید شبیه است.
بد نیست برای بررسی عملکرد این روزنامه نگاران نیم نگاهی به گذشته بیاندازیم. زمانی که روزنامه های زنجیره ای در ایجاد جنگ روانی نقشی جدی داشتند و هر روز با تیترهای هماهنگ شده بحران جدیدی را پیش روی نظام می گذاشتند، روزنامه توس از اولین روزنامه هایی بود که تعطیل گشت. روزنامه ای که عملکرد آن آنقدر غیر قابل دفاع بود که مهاجرانی وزیر تساهل و تسامح دولت نیز به صدا درآمد و در اول مهرماه 77 گفت:"اگر من هم عضو هیات منصفه مطبوعات بودم، رای به بستن توس می دادم... این روزنامه به جای آگاهی بخشی به افکار عمومی ، اوضاع سیاسی را متشنج و با چاپ مقاله های روزنامه نگاران دوره شاه، نسبت به برخی اصول و ارزشهای دینی که عموم مردم به آنها ایمان دارند، ابراز شک و تردید کرد و به مراجع دینی توهین نمود... دست اندرکاران توس برای دستیابی به قدرت و از بین بردن طرفداران خاتمی از جمله کارگزاران تلاش کردند... این گروه به گونه ای عمل کردند که گویی خاتمی گورباچف و آنان یلتسین هستند که قدرت را در دست خواهند گرفت. کسانی که روزنامه را برای متشنج کردن اوضاع سیاسی به کار می گیرند باید بهای این کار را بپردازند."
این سخنان گرچه به نظر می رسد بیشتر برای حفظ وجهه و صندلی وزارت گفته شده بود اما نشان می داد آنها خود نیز به کم و کیف رفتار روزنامه های زنجیره ای واقفند. هرچند این روند با مجوز دادن های پیاپی وزارت ارشاد و توهین های مکرر تا آنجا پیش رفت که چندین جلد کتاب از همین توهین ها به چاپ رسید.
اما غرض آنکه گویا گردانندگان این قبیل سایتها که در ایجاد تشنج ید طولایی دارند خود نیز به این نتیجه رسیده اند که تحمل حاکمیت نسبت به آنها بیش از انتظارشان بوده است و می دانند این رویه ای که پیش گرفته اند، آنها را بدانجا می برد که با تشکیل دادگاه هایی با هیات منصفه و رسیدگی به تخلفات آنها حتی یارانشان را نیز توان حمایت از آنها نیست.
86/6/21
4:28 ع
اعتماد ملی!
می گویند پسربچه ای در یخچال را باز کرد، ژله ای که توی یخچال بود شروع کرد به لرزیدن و پسربچه با لحنی محبت آمیز گفت: با تو کاری ندارم! می خواهم آب بخورم!... حالا حکایت «تیتر» این یادداشت است که تا چشم بروبچه های حزب اعتماد ملی به آن می افتد، تصور می کنند این نوشته درباره حزب آنهاست و کیهان هم- با عرض معذرت از آقای شریعتمداری- اگر چیزی درباره حزب اعتماد ملی و کارگزاران و مشارکت و بقیه گروه های این طیف بنویسد، البته واضح و مسلم و مبرهن است که به نفع آنها نمی نویسد... حالا بگذریم. داشتم توضیح می دادم که این نوشته برخلاف تیتر آن، درباره حزب اعتماد ملی نیست. پس درباره چیست؟ خب! معلومه! درباره خود «اعتماد ملی» است، یعنی اعتماد و اطمینان و اعتقاد مردم که همان ملت باشند به مسئولان اجرایی کشور که همان «دولت» است. اما چرا این نوشته را می نویسم؟ برای این که طی چند ماه اخیر و با نزدیک تر شدن زمان انتخابات مجلس هشتم، رسانه های خارجی و بعضی رسانه های حزبی در داخل کشور، مثل وانتی هایی که پیاز و سیب زمینی می فروشند و یا اثاث منزل و خرده ریزه می خرند، بلندگو به دست گرفته اند و پشت سر هم با صدای غیر «هارمونیک» در آن می دمند که آهای خلایق چه نشسته اید که اعتماد مردم از دولت نهم سلب شده است و مردم که به این جور صداها عادت کرده اند، بی خیال آن می شوند و به کار خود مشغولند، اما، بعضی ها که وقت بیشتری دارند و چندان هم از سربه سر گذاشتن با وانت های پیاز فروش یا اثاث و خرده ریز خر بدشان نمی آید، یواشکی می پرسند چرا؟! مگه چی شده؟ دولتمردان مردم فقیر را به لشکر قابلمه به دست ها تشبیه کرده و مسخره کرده اند؟ ولی قبل از آنکه وانتی پاسخ بدهد یکی از اهالی همان محله می گوید، ای بابا! اون که دولت اصلاحات بود، دیگری می پرسد، مسئولان اجرایی بی خیال مردم شده و به مسافرت های تفریحی و اشرافی رفته اند؟ بازهم جوانی از اهالی محل می گوید، حواست کجاست؟وزرای این دولت که اگر به سفر هم بروند، سفر استانی و دیدار با مردم محروم است، تازه برو ببین در این سفرها چی می خورند و چی می پوشند؟ اگر ببینی دلت برایشان می سوزد... آهان! فهمیدم. شاید دولتی ها یک لایحه به مجلس داده اند که اگر دزدها و قاچاقچی ها و مال مردم خورها و جاسوس ها و... توانستند از دست پلیس فرار کنند و وارد یکی از مراکز دانشگاهی بشوند، هیچ مقام و مأموری حق ندارد وارد دانشگاه شده و آنها را دستگیر کند!
پیرمردی از اهالی محل می گوید، مگر آلزایمر گرفته ای؟ اون که دولت اصلاحات و مجلس ششم بود... خانمی می پرسد، آیا دولت نهم زلف خودش را با زلف مفسدان اقتصادی گره زده است؟!... در مقابل تهدید دشمنان خارجی خودش را باخته است؟! دولتمردان برای خودشان حساب های ویژه باز کرده اند؟ رانت خواری می کنند؟ دفترهای خودشان را به روی مردم بسته اند؟ و... جوانکی دستش را از میله دروازه گل کوچک برمی دارد و می گوید، مگه شما اصحاب کهف هستید که از پایان آن دوره خبر ندارید!...
راستی! پس چرا می گویند مردم اعتماد خودشان را به دولت از دست داده اند و اعتماد ملی ضربه خورده است؟! دلم برای این بلندگو به دست ها می سوزد... جاده پیچیده ولی آنها هنوز نپیچیده اند و یا... آدم از خنده روده بر می شود!
ابوالفضل جوادی
پیام رسان